چهارشنبه عقد كنان دو تن از دوستانم بود، زهرا و پدرام؛ جاي همه شما خالي در يك فضاي كاملا خودماني و دوستانه مراسم برگزار شد، بالاخره بعد از چند ماه پر نشيب و فراز، اين دو "
مَن" از امشب به "
ما" تبديل شدند، اميدوارم اين پروسه براي اين دو ادامه دار باشه و عاقبت بخير بشن؛ تبديل به ما شدن، براي همه ما، ادمهايي كه براي خودمون كلي "من" هستيم، خيلي سخته، اين راه يك پروسه است كه صبر و همراهي و همدلي مطلبه؛ پيدا كردن يك "من" كه حاضر باشه براي همراهي با تو ازمنيت خودش بگذره و دنبال همراهي باشه، يك نعمت هست البته به شرطي كه طرف مقابل هم توان درك اين از خود گذشتگي رو داشته باشه و براي رسيدن به اون تلاش كنه ... ،الان بعد از دو ازدواج در ميان نزديكانم تازه دارم معناي هم كفو بودن فرهنگي و معنوي را درك مي كنم ولي چقدر ادمهايي كه معيار زندگيشان فقط بودن مادي خود نيست كم شده،... ؛ داشتم ميگفتم ما هم بعد از ظهر با حميد رفتيم و جاي همه شما خالي فكر مي كنم كه هديه ما را هم اكثرتان نتوانيد حدس بزنيد، " كتاب" بود، كتاب چي؟ حدس بزنيد! قران ترجمه بهاالدين خرمشاهي، كار خوبي است، و زحمت زيادي براي ان كشيده شده،
و اما عاقد باز هم جاي همه شما خالي با مال خيلي ها بسيار فرق داشت
"خداي را مي طلبيم كه درهاي رحمت و مغفرتش را بر روي ما بگشايد و به ما توفيق خدمت به نفس و شفقت بر "خلق عطا فرمايد
ياد مسجد امام صادق بخير، در اقدسيه، هميشه جلسات شلوغي بود.
ياد جلسات حافظ بخير در محمديه معرفت و ... .
آره جاي همه شما خالي بعد از ظهر خدمت دكتر عبدالكريم سروش بوديم
خيلي خودماني آمد و خطبه عقد را جاري كرد.(مطالب را سعي كردم كامل پياده كنم و اگر جايي هم متوجه نشدن نقل به مضمون است)
«اين واقعه را از هر جهت به شما خجسته مي گويم انشالله كامياب باشيد، دست خدا و سايه خدا بر سرتان باشد
اميدوارم زندگي مشترك توام با اميدي داشته باشيد، كه البته منوط به گذشت از دو طرف هست
كه " ارادتي بنما تا سعادتي ببري" بناي خود را بر گذشت بگذاريد كه انشالله هم خدا راضي باشد تا شما هم رضايت خاطر پيدا كنيد زندگي كه در ان حرس نباشد طمع نباشد و گذشت باشد خيلي پر ارج است.
بالاترين نعمت زندگي رضايت خاطر هست
ماه رمضان هم نزديك است و يكي از دعاهاي ماه رمضان اگر خاطرتان باشد اين است(متن عربي را نفهميدم) "خدايا به ما رضايت خاطر بده" رضايت خاطر بهترين نعمت هست، كسي ممكنه كه بيشترين امكانات را هم داشته باشه اما هنوز راضي نباشه همه اش بگويد ان يكي بهتر هست، همه اش مي گويد كاش آن يكي ديگر را هم داشت، او فردي است كه رضايت خاطر ندارد، اما يك كسي با امكانات محدود و يك زندگي متوسط رضايت دارد، اين پادشاه روي زمين است، اين در بهشت است، بهشت مجازي نيست ، خطابي نيست، حقيقت امر همين است، و دل را بايد براي نعمتهاي بزرگتري گشاده داشت، ومحبوبهاي عظيم تري؛ از زندگي هم بايد به قدر كفاف به دنبال بود، بايد انقدر به دنبال بود كه احتياجهاي اوليه زندگي ادم رفع بشه، كه محتاج ديگران نباشيم و دل را براي پرواز به جاهاي ديگري اماده كنيم، اين اصل زندگي دنيوي اين هست كه ادم سهم بدن را بدهد، تا بدن ادم رو ازار ندهد و نق نزند، تا ادم اماده بشود براي پروازهاي روحاني و ... ، اگر ادم اين كار را فردي انجام مي دهد جمعي و به نحو مشترك خيلي قدرتمند تر هست، " يدالله مع الجماعه" خداوند دستش با جمعيت هست، يعني از يكي كه برويم بالاتر جمعيت شروع مي شود، دوتا ميشويد، انشالله فرزند خواهيد داشت، يك جمعيت كوچك را تشكيل مي دهيد، و دست خدا انجا نمايانتر مي شود و بيشتر حضور او را احساس مي كنيد البته به شرطي كه، در زندگي شما خدا حاظر باشه و غائب از صحنه نباشه، و انشالله روي خوشي و خير و عافيت و سلامتي رو خواهيد ديد، دعاي همه ما كه اينجا هستيم بدرقه راه شماست، پدرتان ، مادرتان نزديكان و اولياي الهي؛ و انشالله كه يك لبخندتان صد لبخند و صد لبخندتان هزار لبخند بشه، دلتان خوش هست ، خوشتر بشود، ذلال و پاك و نوراني و روحاني، خداوند انشالله به روي شما كه لبخند مي زنيد، لبخند بزنه، اگر دل شما شاد باشه بدانيد كه خداوند شاد هست، دل جاي خداست، هرچه كه انجا اتفاق بيفتد بدانيد كه خدا انجا كارهايي مي كند، و خدواند از لبهايي كه لبخند بزنند و دلهايي كه شاد باشند، خيلي خوشش مي ايد، توجه كنيد كه شادي از نعمتهاي بزرگ خداوند هست، يعني ما كه الان اينجا هستيم در يك مجلس عبادت قرار داريم، فكر نكيند فقط جايي كه روضه خواني هست انجا عبادت هست، نه دلها كه شاد است و لبها كه پر از خنده هست، اين قلبها كه پر از اميد هست و اين نيتهاي خير و اين انسانيتها و اين كه افراد با همديگر در كمال دوستي و صميميت جمع بشوند، بدون مرز، بدون غرض، بدون طمع، كنار هم بنشينند اين ها همه بهشت هست، نعمت خداوند هست، فكر نكنيد بهشت و نعمتهاي خداوند نوع ديگريست همين چيزهاست، ما براي خدا كلمه شادي رو به كار نمي بريم، بلكه رضايت را به كار مي بريم ، اين همان است، اين چيز موجب رضاي خداست ،يعني همان، يعني خدا خوشش مياد يعني راضي هست، يعني شاد هست، ما شادي را بيشتر براي عالم بشري به كار ميبريم، چه بهتر ادم كاري بكند كه خدا راضي باشد،و خدا شاد باشد و انشالله اين شادماني را شما هم ادامه بدهيد، و درشادي امروز شما ما هم سهيم هستيم ، دعاي پدر و مادر، دعاي غير در حق غير هميشه مستجاب هست، ما همه خيلي خوشحال هستيم كه شما را دعا كنيم ، به عنايت حق روانه خانه بخت بشويد، بخت، يار باشيد و ...
ما هعم انشالله خبرهاي خوش و خوشتر از آينده شما بشنويم.
اين دعا هم براي عروس خانم هست، هم براي آقا داماد، هم براي اين آقاي تازه داماد و اين عروس خانم(در جمع پسر دكتر و عروسش هم حضور داشتند ، ايشان هم به سلامتي هفته گذشته رخت يكي شدن بر تن كرده بودند)
در اين مجلس دو نو عروس و دو تازه داماد هستند خيلي محترم است، ما همينطور مجلسي مختصر و ساده خودماني با خانواده داشتيم، وقتي هم به من پسرم گفت چنين مراسمي هست من هم خوشحال شدم، آمدم و حضور پيدا كردم؛ از صميم قلب مي گويم شركت در اين مجالس را جزو عبادت ميشمارم؛ ... .»
جاي شما خالي شما هم خوشبخت باشيد.