2006-02-28

شکر 

شکر : آن که بدانیم همه از اوست.

همان 

دوستی به من میگه تو همونی هستی که اینجا می نویسی؟ مانده ام، من همانم یا نه؟!!

زرد و سرخ و ارغوانی 

زرد و سرخ و ارغوانی
برگ درختان پاییز
می ریزند بر زمین
آرزوهای ما نیز

درختان پاییز در خون غنودند
سرودی به یاد بهاران سرودند:
ریخت ز چشم شاخه ها، خون دل زمین چو برگ
از همه سو روان شده، اشک خزان ببین چو برگ

ریخته بر زمین سرد، این همه برگ سرخ و زرد
آه بهار آرزو، بر سر ما گذر نکرد

توشه ای از بهاران ندارم
یادگاری ز یاران ندارم

گرد خاموشی و خستگی
روی قلبم نشسته

همچو خزان خموش و زرد
در ره تو نشسته ام
تا تو مگر قدم نهی
باز به چشم خسته ام

زرد و سرخ و ارغوانی
برگ درختان پاییز
می ریزند بر زمین
آرزوهای ما نیز...

شعر و آهنگ: امیرحسین سام
آواز: اشکان کمانگری

آهنگی هست که در نغمه های کنار صفحه می توانید گوش بدهید.
جناب اقای سام ببخشید که کپی رایت اثر را رعایت نکردم. اثر جذابی هست.


حجاب 

حجاب چهره جان می شود غبار تنم
خوشا دمی که از آن چهره پرده برفکنم

چنین قفس نه سزای چو من خوش الحانی است
روم به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم

عیان نشد که چرا آمدم، کجا رفتم
دریغ و درد که غافل از احوال خویشتنم

چگونه طوف در فضای عالم قدس
که در سراچه ترکیب تخته بند تنم

اگر زخون دلم بوی شوق می اید
عجب مدار که همدرد نافه ختنم

طراز پیرهن زرکشم مبین چون شمع
که سوزهاست نهانی درون پیرهنم

بیا و هستی حافظ زپیش او بردار
که با وجود تو کس نشنود ز من که منم

فاتحه اهل قبور 

چیزهایی هم هست که به انها سفارش شدیم، برای زمانهایی که خیلی خوشحالیم یا خیلی ناراحت.
فاتحه اهل قبور از این چیزهاست، تا به حال شده زمانی که ناراحت هستید به گورستان رفته باشید، قبرهای ردیف به ردیف ، ادمهای ارام گرفته ... انهایی که زمانی زیسته اند و حال به آرامی خفته، بودن در این فضا، گوشزد کننده دیر یا زود خود ما است، و هشدار دهنده و ارام بخش،
عاقبت خاک گل کوزه گران خواهیم شد.

اگر تا به حال امتحان نکرده اید ساعتی را به این کار اختصاص بدید.
کدیور می گفت: برای احترام هم شده سفارش شدیم در زمان مرگ پدر و مادر قبل از دفن انها، دقیقه ای را یکی از فرزندان در خاک بگذراند. چه حسی بهتون دست می دهد، جدا از این واقعه دردناک از دست دادن یک عزیز این حس رو تجربه کنید؟
من که خودم دوست دارم، و بارها خواسته ام، آرامش خاصی ادم پیدا می کند. آرامشی که از نقل برون است.
در تاریخ نقل است، که ابوذر و دیگر صحابه در درون قبرخود به عبادت می پرداختند. دل آدم؛ اگر آدم باشه خشوع خاصی پیدا می کنه ...

نوا ... 

صدای سید خلیل
عالی نژاد از صداهایی هست که در خوشی و هم در ناراحتی توان ارام کردن ادم را دارند، قشنگ حس می کنی که از عمق جانش برامده
...

چیزهایی دیگری هم از این نوع هست که به انها سفارش شدیم، از انها هم خواهم گفت

سفرنامه لبنان(6) 

قسمت قبل

دیدار بعدی ما در منطقه جنوبی بیروت و درمیان آپارتمانهای سر به فلک کشیده لبنان بود.
محمد عفيف مسئول رسانه هاى حزب الله، میزبان دیدار بعدی ما بود.



در ناحیه جنوبی عمدتا شیعیان زندگی می کنند، البته این نواحی بنا به شرایط به سه ناحیه متفاوت تقسیم شده است، منطقه ای که طرفداران حزب الله در ان زندگی می کنند، منطقه ای که طرفداران امل در ان هستند و یک منطقه بی طرف، بنا به اقتضائات نظامی لبنان و به علت حساسیت زیادی که بر نیروی اصلی حزب الله وجود دارد، این منطقه دارای یک سپر دفاعی مردمی خیلی قوی هست،
شما در این منطقه افراد متفاوتی از لحاظ پوشش و نوع تقید به مذهب می بینید که همگی حساسیت زیادی بر روی حزب الله دارند و به عنوان یک نیروی دفاعی سریع می توانند برای حزب الله در صحنه حاضر باشند، تمام منطقه به طور نامحسوس توسط نیروهای جوان هوادار حزب الله کنترل می شود، این کنترلها به علت حساسیتی است که اسرائیل بر کادرهای اصلی حزب الله نشان می دهد، اسرائیل بارها سعی کرده تا سران حزب الله را به روشهای گوناگون ترور کند، سید عباس موسوی رهبر پیشین حزب الله به همراه خانواده خود در یکی از این ترورها به شهادت رسید.
ساختمان هماهنگی رسانه های حزب الله در یکی ازآپارتمانهای منطقه وجود داشت، با اینکه در ان روزها جو ساسی لبنان روزهای پر التهابی را می گذراتد، مانند برخوردی که در اکثر مکانها با ما شد بدون هیچ گونه برخورد پلیسی وارد ساختمان شدیم.


حزب الله کاریزمای قوی در جامعه مسلمان لبنان و بخصوص در میان شیعیان لبنان دارد، این حزب به راحتی می تواند به بسیج عظیم نیروهای مردمی بپردازد، پس از موفقیتهایی که حزب الله در جنوب لبنان یافت این حزب در میان منطقه هم طرفداران زیادی پیدا کرد، مسئله مهمی که در شناخت حزب الله وجود دارد تفاوت نگرشی است که ممکن است من به عنوان یک ایرانی در ایران نسبت به حزب الله داشته باشم تا یک ایرانی در لبنان و یا یک مسلمان در لبنان، این نوع نگرش کاملا در لبنان متفاوت با نگاه متفاوت جامعه ایران نسبت به حزب الله است، نگاهی که برای دقیق شدن،ژرف اندیشی بیشتری را می طلبد.


محمد عفیف به استقبالمان امد و دراطاق گفتگو ساعتی را به گفتگو گذراندیم.
«آيا حزب الله لبنان عمليات استشهادى انجام مى دهد؟ نظر مراجع شيعه لبنان در مورد اين گونه عمليات چيست؟ ظاهراً عده اى از آنها آن را حرام كرده اند؟مراجع شيعه اين گونه عمليات را حرام نمى كند ما از اين ابزار و حربه استفاده نمى كنيم مگر اينكه هيچ راه ديگرى نداشته باشيم. در مدت بيست سالى كه لبنان در اشغال اسرائيل بود هزاران عمليات مقاومت صورت گرفت كه فقط تعداد محدودى از آنها عمليات استشهادى بود و بقيه حالت تدافعى داشت.•رابطه جنبش امل و حزب الله چگونه است؟ چرا وزيران خود را از كابينه لبنان خارج كرده ايد؟كشور لبنان در حال حاضر در شرايط دشوار سياسى قرار گرفته است. بعد از اينكه شوراى امنيت سازمان ملل قطعنامه ۱۵۵۹ را صادر كرد (قطعنامه ۱۵۵۹ سوريه را ملزم به ترك خاك لبنان كرد و خواستار خلع سلاح مقاومت لبنان شد كه شامل جنبش امل و حزب الله نيز مى شود.) شاهد جنگ تبليغاتى عليه سوريه بوديم كه دليلى هم براى آن وجود نداشت. دو دستگى عجيبى در كشور به وجود آمده است. در حالى كه بعد از انتخابات اخير لبنان توافقى ميان نيروهاى سياسى براى صدور يك بيانيه مشترك و همراهى با حكومت صورت گرفته بود. محورى ترين موضوع توافق بين طيف سعد حريرى (پسر رفيق حريرى) و نيروهاى ائتلاف و نيروهاى امل و حزب الله اين بود كه حكومت پذيرفت آرايش جديدى را براى اداره كشور اعمال كند. اين آرايش برگرفته از تغيير تركيب جمعيتى لبنان با توجه به اكثريت مسلمانان و شيعيان بود. اما بحران ترور رفيق حريرى پيش آمد و طيف المستقبل حريرى بنا به دلايلى، احساس كردند بايد تمام امور كشور را خودشان بر عهده گيرند بدون اينكه به توافقات قبلى توجه كنند.قبلاً هم اختلافاتى درباره نحوه اداره كشور بين ما وجود داشت از جمله در مورد خلع سلاح فلسطينى ها كه آنها خواستار دخالت پليس فدرال آمريكا در اين زمينه بودند كه ما مخالفت كرديم. آخرين اختلاف ما با آنها درباره دادگاه بين المللى بررسى قتل حريرى و اختيارات مسئول آن بود، وزيران حزب الله و جنبش امل در اعتراض به ارجاع موضوع به دادگاه هاى بين المللى از كابينه خارج شدند و تاكنون در جلسات آن شركت نكرده اند. ما همچنان در حال گفت وگو هستيم تا شرايط فراهم شود و وزيران به كابينه برگردند. در مورد رابطه با جنبش امل بايد بگويم روابط ما بسيار عالى است و اكنون به توافق هايى رسيده ايم كه در گذشته اين شكل از همكارى گسترده و مثبت كمتر وجود داشت. هم اكنون ما به توافق خود در مورد تعليق حضور در كابينه، خروج و يا استعفا از آن همچنان ادامه مى دهيم.»



در بیرون از ساختمانهای سر به فلک کشیده یک چیز نظر را شما را به راحتی جلب می کند، سیم های برقی که مانند تارعنکبوت در هم تنیده اند، در زمان جنگهای داخلی این نوع استفاده از برق که در ایران به برق دزدی موسوم است شیوع پیدا کرده و تا بحال نیز ادامه دارد و بنا به مصالحی از این روش جلوگیری نمی شود.
یکی از افراد گروه وقتی می خواست از این تارهای در هم تنیده عکس بیاندازد با واکنش یکی از هواداران حزب الله روبه رو شد، در این منطقه هیچ کس حق عکس برداری نداشت، و او مجبور شد تا این عکس را از روی دوربین خود پاک نماید.





ساعت نزدیک به 3 بعد از ظهر بود و تعدادی از دوستان هم که با ما همراه نبودند در رستوران قریه الساحه منتظر مان بودند.
از این رستوران 4 طبقه ای تنها یک طبقه آن راه افتاده بود و به قول مشهوری که انجا شنیدم در صورت راه افتادن بقیه طبقات این رستوران تا سالهای اینده این مجتمع تبدیل به بهترین، زیباترین، شیک ترین، رستوران خاورمیانه خواهد شد، شاید برای شما هم تعجب آور باشد اگر بدانید این رستوران متعلق به کیست؟





این مجموعه دارای تالارهای مختلف پذیرایی، سخنرانی، کنفرانس و استراحتگاه؛ و یک پمپ بنزین است، تعلق به علامه سید حسین فضل الله ، مرجع تقلید شیعیان لبنان و یکی از مقبولترین عالمان لبنان دارد، علامه فضل الله در کنار دروس خارجی که می دهد، مدیریت تعداد زیادی از یتیم خانه ها و موقوفات عام المنفعه ای را دارد که در زمینه کارهای خیراز آنها استفاده می کند، در مجموعه های تحت سرپرستی وی" از دینت نمی پرسند که هر کس نزد خدا به جانی ارزد در این در حتما به نانی ارزد" در رستوران که ورود برای عموم آزاد بود، اکثر خانواده ها و افراد متمول را می بینی که با خانواده یا مهمانان خود در این مکان حضور دارند، قومیت و یامذهب هیچ مانعی برای حضور افراد در این مجموعه نیست، این مجموعه که بصورت قلعه ای زیبا بنا شده چشم هر بازدید کننده ای را خیره می کند.




این مسائل در حالی است که تمامی پیشخدمتهای خانم مجموعه با حجاب اسلامی حضور دارند، مانتو شلوار و روسری؛ البته این نکته هم قابل توجه است که حجاب اسلامی در لبنان کاملا متفاوت با مقوله ای است که ما در ایران و اکثرا به عنوان برچسب برروی اکثرا مغازه ها می بینیم :" لطفا با حجاب اسلامی وارد شوید". در لبنان پیراهن و شلوار و روسری حجاب اسلامی فرض می شود، که البته در اکثر کشورهای اسلامی عمومیت دارد، این حجاب که همراه با یک روسری هست حتما پوشاننده کامل موی سر می باشد. در انجا هم می توان بنا به اعتقاد افراد حجابهای متفاوتی را دید، تونیک شلوار و روسری، مانتو وروسری، چادر و روسری، که در همه آنها یک چیز مشترک است، روسری تنها بهانه ای برای عنوان کردن این مسئله که ماحجاب داریم نیست، درکشورهای این چنینی که حجاب به عنوان یک خواسته ارادی از طرف فرد انتخاب می شود، الزامی بیشتری نیز نسبت به رعایت آن از طرف فرد متقاضی وجود دارد که مهمترین علت آن نبود اجبار در وجود است.





یکی از دوستان سالهای پیشم مدتی است که در لبنان سکونت گزیده و به اموختن مشغول است، در ایران هر چه تلاش کردم نتوانستم شماره ای از او پیدا کنم، اما اقا کریم از ایران با او ارتباط برقرار کرده بود و ما توانستیم در روز اول حضورمان او را در بین خودمان ببینم.
برای نماز رفته بودم وقتی برگشتم صدای آشنایش به گوشم خورد که در انتهای میز با شمس و بقیه مشغول صحبت بود. محمد جواد اکبرین دوست عزیز و گرانقدرم در پشت میز بود. خیلی دوست داشتم که او را ببینم، در مدتی که در لبنان بودیم در برخی دیدارها او هم حضور داشت.
نهار به سبک معمول نهارهای رسمی که در طول این مدت خوردیم نزدیک به 3 ساعت طول کشید، مصیبتی که تا اخر سفر با آن روبه رو بودیم، نهاری که پر بود از پیش غذا ، غذا و پس غذا.




خدا 

صِبْغَةَ اللّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّهِ صِبْغَةً وَنَحْنُ لَهُ عَابِدونَ
اين است نگارگرى الهى‏؛ و كيست خوش‏نگارتر از خدا؟ و ما او را پرستندگانيم‏

نماینده ای از حماس 

این آغازی از مصاحبه اختصاصی خالد مشعل با روزنامه شرق هست، فردی که با زیرکی تمام دیروز در دانشگاه تهران و در میان دانشجویان جو زده وقتی صحبت از اسرائیل شد، زمانی که گفتند(نقل به مضمون) اگر اسرائیل به ایران حمله کند ما آن را منهدم خواهیم کرد، با لبخندی در یک جمله کوتاه جواب داد" آن وقت اسرائیل را بر سر ما منهدم خواهید کرد"
این آغازی بر این مصاحبه است «خالد مشعل كه با هوشمندي يك «اصلاح‌طلب ديني» سخن مي‌گفت پيش از گفت‌وگو با شرق با سيدمحمد خاتمي ديدار كرده بود در حالي كه مترجم مشترك دو ديدار مي‌گفت آقاي خاتمي چنان استقبال گرمي از مشعل كرد كه به نظر او بي‌نظير بود. خاتمي ظاهراً به مشعل وعده داده كه حاضر است به عربستان سعودي سفر كند و از سران پادشاهي سعودي بخواهد حماس را در حكمراني كمك كند. خاتمي به زودي راهي قطر مي‌شود و در آخرين ساعات حضور مشعل در تهران با او ديدار كرد و او را تا دم در بدرقه كرد تا رئيس دفتر سياسي جنبش حماس با قطعيت به ما بگويد مسئله فلسطين مسئله‌اي است كه همه ملت ايران را متحد مي‌كند. خاتمي به مشعل گفته بود من همواره اميد داشتم كه چهره‌اي كه حماس از اسلام ارائه مي‌كند جايگزين چهره‌هايي كه خشونت‌طلبان ارائه مي‌كنند بشود و مشعل هم به ما گفت ما فقط با اشغالگري اسرائيل مبارزه مي‌كنيم و با هيچ كسي جنگي نداريم و مدافع دموكراسي هستيم و به «لااكراه في الدين»‌ معتقديم و هرگز كسي را مجبور به پيروي از شريعت نمي‌كنيم در عين حال كه خود به شريعت باور داريم و از تعدد احزاب، آزادي بيان، چرخش حاكمان و برابري شهروندان دفاع مي‌كنيم. خالد مشعل ضمن تاكيد بر ادامه مقاومت هرگونه سازشكاري را رد كرد اما افزود جمع ميان مقاومت و دولت سخت است. وي خواستار احترام اسرائيل به حقوق ملت فلسطين و بازگشت به مرزهاي 1967 شد تا آنگاه درباره صلح خاورميانه فكر كنند.»
منبع

امروز، جامعه 

امروز دو جلسه از برنامه های جامعه شتاسی در تالار کتابخانه حسینیه ارشاد برگزار شد، استقبال به نسبت خیلی خوب بود.
خیلی ها تشریف اوردند. از ان تعداد عظیمی از بچه هایی که فکر می کردم بیایند تنها یک نفر امد. اما خیلیهای دیگر حضور داشتند، برنامه خوبی بود، امیدوارم ادامه پیدا کند، از بچه های علاقه مند هر کس اهل کمک باشد، فکر نمیکنم، بی جواب بماند.
تا اینجا
تاریخ
دین
جامعه

تو 

هوای حرف تو آدم را ، عبور می دهد از کوچه باغ های حکایات...

به ياد استاد محمد تقي شريعتي 

الان حدود ساعت 1:15 بامداد هست پس بايد از روز گذشته بگم.

متاسفانه ديروز تهران نبودم و در نبودم چند تا برنامه جالب اتفاق افتاده كه به نظرم مهمترين و جالب ترينش همايش بزرگداشت محمد تقي شريعتي ، پدر بزرگوار دكتر علي شريعتي بود.
بچه كه بودم يك بار پدر و مادر ديدن استاد كه مي روند من هم با ايشان بودم. خاطرات خوبي برايم از ان ديدار تعريف مي كنند و بخصوص دعائي كه استاد كرده بود.
استاد محمد تقي شريعتي را از كودكي با كتاب تفسير نوينش كه در كتابخانه بود مي شناختم،‌بعدها كتابي كه براي يادنامه وي انتشارات اطلاعات دراورده بود، شناخت ساليان بعدي را تشكيل مي داد و بعدها، تاريخ معاصري كه مي خواندم و كانون نشر حقايق اسلامي كه استاد پايه گذار ان بودند برايم جالب بود.
يادم مي ايد كه زماني خواندم:
استاد زماني با انكه از بهترين شاگردان حوزه بودند لباس را كنار مي گذارند، جلسه اي تشكيل مي شود كه با توجه به روحيه علمي و تي قوي كه داشتند از ايشان خواسته شود تا دوباره لباس روحانيت را به تن كنند اما استاد قبول نمي كنند و عنوان مي كنند كه بدون لباس و با توجه به نزديكي كه مي توانند با نسل جوان پيدا كنند عملكرد بهتري در اشاعه علوم و معارف ديني خواهند داشت.

يادش بخير
ديروز به همت موسسه تحقيقات وتوسعه ي علوم انساني همايشي در بزرگداشت استاد برگزار شد كه ادمهاي پرمايه اي در اون به صحبت پرداختند ؛ البته با توجه به عدم علاقه نسل حاضر به نظر مياد جمعيت خوبي حاضر نبودند.
هميشه فكر مي كردم و مي كنم كه خيلي از اين توان و قدرت دكتر به پدرش بر ميگشته ،‌به توان و پويايي كه اون براي كار در نظر مي گرفته.
خدا هر دوي انها را غريق رحمت خودش كناد.
اميدوارم ما هم شاگردان محقق، خوبي براي انها باشيم.

یک اندرز 

مدتی است دوستی ، البته کاملا بدون منطور برایم کامنتهایی می ذاره؛ اخرین کامنتش البته بدون منظور این هست:

لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَمَن يُعْرِضْ عَن ذِكْرِ رَبِّهِ يَسْلُكْهُ عَذَابًا صَعَدًا
تا در اين باره آنان را بيازماييم‏، و هر كس از ياد پروردگار خود دل بگرداند، وى را در قيد عذابى (روز)افزون درآورد.

کاش این دوست یک دفعه هم با منظور یک کامنت می گذاشت تا منم بتونم متقابلا بعضی وقتها برای اون کامنت (البته بدون منظور)بزارم.

جامعه شناسان -1 

سلسله جلسات آشنایی با جامعه شناسان بزرگ جهان

۱ - بازخوانی جامعه شناسی فرانسه


امیل دورکیم دکتر سارا شریعتی چهارشنبه ۳ اسفند ۱۶ الی ۱۸
پیر بوردیو دکتر ناصر فکوهی چهارشنبه ۳ اسفند ۱۸ الی ۲۰
ریمون بودون دکتر فرح ترکمان پنج شنبه ۴ اسفند ۱۰ الی ۱۲
ادگار مورن دکتر امیر نیک پی چهارشنبه ۱۰ اسفند ۱۶ الی ۱۸
هنری لوبوآر هوشنگ افتخاری راد پنج شنبه ۱۱ اسفند ۱۰ الی ۱۲
میشل فوکو دکتر حسین کچویان چهارشنبه ۱۷ اسفند ۱۶ الی ۱۸


مکان: خیابان دکتر شریعتی- تالار کتابخانه حسینیه ارشاد

برای آگاهی بیشتر از برنامه های چارسوق، می توانید در این گروپ عضو شوید:
http://groups.yahoo.com/group/4soogh

اخراج 

يك خبر ساده و كوتاه، دكتر نمك دوست استاد دانشگاه ارتباطات علامه اخراج شد.
نمي دانم چه بايد گفت، صبح با دكتر كلاس داشتم، ناراحت بود و به روي خودش نمي آورد، فقط گفت فكر نمي كردم در محيط دانشگاه اين گونه برخورد كنند، گفتم استاد پيگيري نمي كنيد، هم به خاطر خودتان كه حق شماست، هم به خاطر دانشجوياني كه شاگرد شما هستند؟
نگاهي انداخت و خنديد، خنده‌اي كه در امتداد نگاهش آدم گم مي شد.

مروري بر روزهاي اعتراض 

روزهای اعتراض در بین سریالهای این چند سال اخیر سیما یک حرکت رو به جلو به حساب می آید، ما عادت کرده ایم که سریالهایی با پایان خوش ببینیم، بخصوص آنکه چاشنی اکثر انها هم ازدواج است.
اما روزهای اعتراض به عنوان یک خرق عادت به شمار می آید، روزهای اعتراض با کنایه های متفاوتی که به مسائل اجتماعی امروزه ما با كمك گرفتن از گذشتهمی زند به راحتی می تواند بسیاری از مسائل فکری و فرهنگی امروز را عیان تر نشان دهد، اغلب افراد نقشهایی از جریانهای فکری هستند، جریانهایی که همه را در بر می گیرد.
سید مرتضی، یک روحانی است، از انهایی که به قول دکتر شریعتی امضایشان پای هیچ قرارداد استعماری نیامده است، سید مرتضی یک تبعیدی از جامعه خود بوده که به علت درگیری به تبعیدی دیگر تن در می دهد، مخالفت سید مرتضی این مرتبه نه مستقیم با طبقه حاکم، بلکه با اندیشه هایی است که به دنبال تخدیر مذهبی و فرهنگی مردمند، هست. او در مقابل کسی می ایستد که نماینده جریانی است، که خود را عین مذهب می داند و غیر را انحرافی می پندارد، این مرتبه مشکل سید آنست که در مقابلش کسی وجود دارد که از جنس مذهب سخن می گوید، اما با گویشی دیگر، شخصی وجود دارد که از مذهب تنها به روایات مجعول بسنده کرده و به ظاهر پارسایی مومن است و در خفا آن کار دیگر می کند. برای سید پیشینیه ملی همان اندازه اهمیت دارد که دین، به همین علت است که او مخالف برگرداندن رود و به تاراج بردن میراث فرهنگی مردم شهر است.
میرزا، با سیمایی ظاهرالصلاح، ابتدا به عنوان شاگردی پیش سید مشغول درس بوده، اما پس از اندکی خود ساز مخالف می نوازد، میرزا در انتظار است، انتظار موعود، او خود و شاگردانش را با اندیشه هایی آماده این ظهور می کند ، او ترویج فساد را به نحوی برای ظهور موثر می داند که سید مرتضی یکی از شدیدترین مخالفان آن است و به این خاطر معتقد به جلوگیری از ان در هیچ نوعی نیست، میرزا که از مداحي شروع کرده، سعی دارد با اظهارات سطحی و ظاهر سازی خود افراد بیشتری را جذب نماید، او برای برگرداندن رود شهر که به غارت دفینه خواهد انجامید، روایاتی می آورد که نشان دهنده شیطانی بودن رود است و بدین وسیله مریدان خود را به عوض کردن مسیر رود قانع می کند.

فریدون، مردی با ظاهر ارام که در حقیقت تمام افراد حکومت را به طریقی پنهان از بالا هدایت می کند، او هر زمان بخواهد کسی را به طریقی نامحسوس از میان برمي‌دارد، و یا مدیری را برکنار می کند، فریدون دست بازی در کمک به افراد و اشخاص دارد، او به عنوان یک تاجر در شهر زندگی می کند. با قدرتی پنهان. او عضو یک کلوپ روتاری امریکایی است، و البته رقیبانی در عرصه اجتماع و سیاست دارد که شاید زمانی استاد وی محسوب می شدند ولی در هر حال در کلوپ رقیب، انگلیس قرار دارند.
مفتخر، فرماندار جدید و رقیب فریدون، رقیبی که زمانی استادِ شاگرد بوده و در حال حاضر رقیب وی، او نیز سیاست زیرکانه خود را به کار می برد و معتقد است این شیر پیر از پا نخواهد ایستاد. این شیر پیر نیز به دنبال دفینه است و این خواسته را درعیان دنبال می کند، او بنا به هدف زمانی با میرزا، خشك مذهبي که از داخل روایات جعل شده به دنبال خشکاندن رودخانه است؛ همگام و متحد می شود.
رودخانه، تمام دعواها بر سر برگرداندن مسیر ان است، هر کس که دفینه می خواهد بنا به توانی که دارد و امکانی که می تواند به دست بیاورد به خشکانیدن این رود دست می زند، برگردان این مسیر مردمی هدف همه کسانی است که به نوعی مخالف جریان حرکت فرهنگی ریشه دار مردم هستند، یکی به بهانه جذب توريست، دیگری در عیان به بهانه يافتن دفینه، و یکی که شاید از روی سادگی و اخلاص، اخلاصی که فهم به دنبال خود نداشته و به نوعی باعث بازیچه قرارگرفتن توسط مغرضان شده است. رود هویتی است که بستر خود را در طی سالها بدست اورده، به نوعی رود داستان، نگهبانی برای دفینه است، دفینه ای که گذشته مردم خود را در میان دارد.
دفینه که باعث تمام برنامه ها است، شاخصی از فرهنگ و هویت ملی که دین هم بر وجود و حراست از آن تاکید می کند.
عده ای به دنبال غارت ان و اندکی هم به قصد حراست و دفاع از ان؛ رویارویی از این مرحله شروع می شود، میرزا و مفتخر و فریدون در یک جناح ولی هر یک با یک رویکرد و یک نوع روش، مردم و سید هم در طرف مقابل.
میرزا ادامه روندی است که با جعل روایت و حدیث و بدل کردن دین به دنبال عوض شدن فکر مردم هستند، از سالیان پیش این وضع شروع شده، و امروز به زمانه میرزا، او و همفکرانش ثمره تلاشهای گذشتگان خود را با هر رویکردی که داشته اند، میبینند و میگیرند، میرزا نتیجه اخباریگری است که تنها روایت و حدیث را بدون بررسي صحيح و سقيم میپذیرند، اینان درایتشان در فهم امور دین به کناری وا نهاده شده، و از عدالت امروز به بهانه عدالت موعود چشم بسته اند، عدالت و انتظار در بیان ایشان معنای دیگری یافته است و انتظار تنها مایه تخدیر ایشان شده است، نه انتظاری روشنگر، اینان به طور كل فهم دین را به کناری نهاده اند و تنها به پوسته ای بسیار سطحی بسنده کرده اند، مداحی و تنها گریه را جزو معدود روشهایی می دانند که سعادت را برای انسان به ارمغان خواهد آورد، بدون هیچ تلاشی برای فهم آن، حتی از قران هم تنها قرائت عربي آن را می پسندند، نه فهم و اندکی تعمق و تدبر در آيات. میرزا نمونه ای جالب از امروز ما است، ، از مردمانی که جمکران را تنها به سندی مجعول و غیر متقن به محلی برای عرض ارادت به امام موعود خود می دانند. مردمی که تنها خواندن نوایی و گر یه ای بر آل محمد را کلیدی برای باز شدن درهای بهشت بر روی خودشان می دانند، نگاه به رویکرد جامعه شیعی ما در دونگاه به جمکران و مشهدالرضا کاملا مشخص است، در نگاه اول همگی برای امام رضا ارج قائلند، اما جمکران چیز دیگریست، خیل عظیم جمعیتی که سالانه به جمکران می روند، مدعایی بر این گواه است.

بدون اغراق یاران میرزا در بوجود امدن چنین نظری در عوام جامعه سعی فراوانی نموده اند،شاید شما هم این را شنیده باشید و شاید هم به هیچ گرفته اید که " مکه جای خوبی است، اما کربلا جای دیگری است" این همان نگاهی است که در مقصد ان دگرگون گشتن آن مفاهیم اعتقادی است. اینان مکه را مقدس می دانند اما به رسم خرافه ای که آن را در نهان و ضمیر ناخوداگاه دنبال می کنند، به دنبال عرصه های دیگری می گردند، عرصه هایی که بتوانند به جای خدایی که نمیبینند، ماده ای را برای دست زدن بوسیدن و لمس کردن بیابند،خدا برایشان دوردستی در بی نهایت است که امکان نزدیک شدن به ان در زندگی سهل نیست. برای اینان مقدساتي، مقدس تر از خدا فرض است. و تا انجا به پیش می روند که بنا به قول مشهور امام موعود، زمانی که ظهور کند، مدعیان دینداری اولین کسانی هستند، که در مخالفت با امام بر می خیزند، زیرا که اسلام او در مقابل اسلام ایشان دین دیگری جلوه می کند، او رویکردی کاملا متفاوت دارد.
داستان سرانجامی متفاوت دارد و با سوالی بیننده را تنها می گذارد. فردا در ادامه این روند چه خواهد شد؟ ایا از این مردم عده ای به اسم عدالت به تاراج فرهنگ خود می روند؟ این دیالوگی است که در قسمت پایانی یکی از یاران میرزا که احساس پشیمانی دارد بر زبان می اورد، آیا اینان خود به دست خود شرایط غارت دفینه را فراهم کرده اند؟ این تلنگری است براي امروز ما.
دفینه به تاراج می رود، و میرزا؛ مردی که خود را عين دین می داند، به درجه عالم و شارع دین ارتقاء می یابد. سید مرتضی مردی که به کسوت علم ، فهم و وطیفه خود در مقابل میرزا می ایستد و سخن و عمل او را تحریف دین می داند، به تبعید ناچار می شود. از مردم آنان که اهل فهم بودند نیز یا به گور به دشنه مخالف خفتند و یا به گوشه زندان ارامشان کردندو یا همچون سید به جلای وطن ناچار شدند.
مفتخر هم که دفینه را به رقیب (فریدون) واگذار کرد، به طعنه به رقیب امریکایی خود گوشزد می کند، که شیر پیر استعمار، انگلیس بر هدف خود همچنان ایستاده، و به این زودیها از پای نخواهد نشست.
داستان تمام می شود، و بیننده با ابهامی در مقابل اتفاقات افتاده می ماند، به راستی اگر در مقام عمل میرزا عهده دار منصب دین از جایگاه رسمی شود و سید مرتضی به جرم سخن و فکر خویش به جلای وطن محکوم شود، در آینده نزدیک از دین چه خواهد ماند؟ . . .

اين متن در ابتدا در شرق آنلاين منتشر شده كه اينجا كمي كاملتر آن را آوردم

تبدیل 

در دو پست قبل از خبر درخواست تبدیل نام شیرینی دانمارکی به گل محمدی گفتم، این هم عکس همان شیرینی فروشی معروف تهران. شیرینی دانمارکی.



لبیک یا رسول الله 

دیروز صبح همزمان با عاشورای حسینی نوای خوش لبیک یا رسول الله در خیابانهای بیروت، ثور، نبطیه، بعلبک، بقاع غربی و کلیه مناطق شیعه نشین لبنان طنین انداز بود.
دیروز شیعیان لبنان مراسم عزاداری خود را با این شعار اغاز و با ان به اتمام رساندند. این شعار استراتژی متفاوتی است که حداقل در حوزه شیعیان، تفاوت نگاه حاکم در ایران و لبنان را در مخالفت با کاریکاتورهای توهین آمیز نشان می دهد. شیعیان حزب الله با درک شرایط موجود و با آنکه هنوز رهبر جامعه شیعیان ایران و لبنان را یکی می دانند، بارویکردی متفاوت، محکم و غیر خشونت امیز با چنین مسئله ای برخورد می کنند.
گدشته از این روش عزاداری شیعیان لبنان هم دارای رویکرد متفاوتی است، مشخصه بارز آن عدم وجود علامت و چهل چراغهایی که در ایران توانسته اند امام حسین را در پشت زرق و برق خود پنهان کنند، و هدف او را در این میان لوث نمایند، تفاوت حتی در نبود مداحانی است که مدح وثنای حسین و سخن در رثای او را تنها در گریاندن مردم می دانند و فهم را بنا به مقتضیات جیب و حرفه و اخلاق و مطامع پنهان به فراموشی سپرده اند، عزداری ایشان به دور از رنگ و لعابهای ساختگی و ریایی است که امروزه در جامعه ایران با آن روبه رو هستیم. دیروز ظهر عاشورا در ناحیه جنوبی لبنان شیعیان به سخنان دبیر کل حزب الله گوش دادند و با اجتماع ملیونی این روز را گرامی داشتند،سخنانی که حداقل 4 شبکه مختلف از جمله العربیه و الجزیره ان را همزمان پخش می کردند.

تغيير نام شيريني دانماركي به "گل‌محمدي" 

در نامه‌اي به وزارت بازرگاني پيشنهاد شد كه نام شيريني دانماركي به شيريني «گل‌محمدي» تغيير نام يابد.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) يكي از آزادگان هشت سال دفاع مقدس در نامه‌اي به وزارت بازرگاني پيشنهاد كرده است كه براي مقابله با اهانت‌هاي مطبوعات برخي كشورهاي غربي به‌ويژه دانمارك به پيامبر بزرگ اسلام و به منظور ترويج نام و فرهنگ ناب محمدي، طي ابلاغيه‌اي به اتحاديه قنادان، نام شيريني دانماركي را به نام شيريني «گل‌محمدي» تغيير دهند.
بر اساس اين گزارش اين نامه از سوي مسوولان وزارت بازرگاني امروز در حاشيه‌ نشست مطبوعاتي وزير بازرگاني كه در خصوص همين موضوع برگزار شده بود در بين خبرنگاران توزيع شد.
کد خبر: 8411-10896

قضاوت با شما ....

منبع : ايسنا

چه مى خواستيم؟ 

انقلاب براي ما نسل پس از انقلاب همواره ، همراه با سوالات و ابهامات فراواني بوده، ابهاماتي كه به دليل فضاي اين سالها كمتر مجال پرداختن داشته اند، اين سوالات به نوعي دغدغه ذهني خود من هم محسوب مي شود:
آيا انقلاب ايران از ابتدا يك حركت هدفمند بود؟
ايا زمان انقلاب مناسب بود؟
ايا اين سير، مسير مناسبي را طي كرد؟
اهداف انقلاب چه بود؟
ايا همه بر اين اهداف استوار ايستادند؟
نقش امام خميني در انقلاب چه بوده؟
نقش بقيه گروه ها چه بوده است؟
در انقلاب ما حركت روشنگرانه موثر واقع شد، يا حركت مسلحانه ؟
و ....
سوالات فراوان ديگر.
.سعي كردم در اين گفتگو به بخشي از پاسخ اين سوالات از ديدگاه بهزاد نبوي نزديك شوم:



•به نظر شما آيا انقلاب ايران از ابتدا يك حركت هدفمند بود؟ اين انقلاب توانست با طى يك سير تاريخى و اجتماعى به سرانجام برسد، حال با توجه به اين قضيه كه مى توان اين سير را در كوتاه مدت و بلندمدت نظاره گر بود، آيا انقلاب يك سير هدفمند بود؟ابتدا بايد اين مسئله روشن شود كه منظور از انقلاب چيست؟ آيا منظور حركتى است كه از اوايل سال ۵۶ شروع شد و به پيروزى سال ۵۷ انجاميد؟ و يا منظور حركت تاريخى درازمدتى است كه نقطه آغاز آن نهضت مشروطه بود؟!

ادامه

یک شب .... 

این شعر را دوستی در پای نظرات پست سفرنامه 5 گذاشته.
شعر از افشین یداللهی هست و در تیتراژ پایانی سریال شب دهم خوانده شده،
من با مضمونی که شب دهم داشت مخالف بودم، شب دهم رواج دهنده ذایل شدن عقل بود، که تقریبا تا حد زیادی این تفکر را جلو بود.
مرز در عقل و جنون باریك است
همان روایتی که در عاشورای مداحان بخوبی آنرا می توان دید. در عاشورای مسخ شده.

اما این شعر فرق دارد و مرز دیگری را به تصویر می کشد.
یک شب ....


یک شب دلی به مسلخ خونم کشید و رفت
دیوانه ای به دام جنونم کشید و رفت

بس کوچه های قلب مرا جستجو نکرد
اما مرا به عمق درونم کشید و رفت

تا از خیال گنگ رهایی رها شوم
بانگی به گوش خواب سکونم کشید و رفت

شاید به پاس حرمت ویرانه های عشق
مرحم به زخم فاجعه گونم کشید و رفت

دیگر اسیر ان من دیوانه نیستم
از خود چه عاشقانه برونم کشید و رفت

البته این روایت پایین احتمالا دقیق تر است :

یک شب دلی به مسلخ خونم کشید و رفت
دیوانه ای به دام جنونم کشید و رفت

پس کوچه های قلب مرا جستجو نکرد
اما مرا به عمق درونم کشید و رفت

یک آسمان ستاره ی آتش گرفته را
بر التهاب سرد قرونم کشید و رفت

من در سکوت و بغض و شکایت ر سرنوشت
خطی به روی بخت نگونم کشید و رفت

تا از خیال گنگ رهایی رها شوم
بانگی به گوش خواب سکونم کشید و رفت

شاید به پاس حرمت ویرانه های عشق
مرهم به زخم فاجعه گونم کشید و رفت

تا از حصار حسرت رفتن گذر کنم
رنجی به قدر کوچ کنونم کشید و رفت

دیگر اسیر آن من بیگانه نیستم
از خود چه عاشقانه برونم کشید و رفت.

ریحان 

دو هفته قبل کافه ترانزیت را در اتوبوسهای بین شهری دیدم، فیلم جالبی بود، صحنه آخر وقتی ریحان به دنبال اجاره یک قهوه خانه مقابل قهوه خانه برادر شوهرش می رود، بهترین صحنه فیلم هست. ایستادگی و مقاومت ریحان که متعلق به یک فرهنگ دیگر هست و بنا به شرایط در محیط دیگری مجبور به زندگی شده؛ زیباست.


بیشتر بدانیم

آیت الله طالقانی
دکتر علی شریعتی
مصطفی چمران
امام موسی صدر


آن مرد می رود؛ آن مرد آهسته می رود؛
آن مرد در باران می رود؛

اما یاد آن مرد خواهد ماند

عکسهای سادگارس


لینکدونی


آرشیو

تماس با ابوذر

برای اگاه شدن از مطالب این وبلاگ ادرس خود را ثبت نمایید
powered by Bloglet



خوش آمديد