وقایع اتفاقیه

زین همراهان سست عناصر دلم گرفت شیر خدا و رستم دستانم آرزوست

از هجمه قبلي حدود 10 سال مي گذرد تا اسرائيل دوباره قانا را در دستور كار خويش قرار دهد، آنروز نزديك به 108 نفر جان باختند و امروز نزديك به شصت تن؛ اسرائيل مست از سرخوشي حمله به پايگاه مهمي از حزب الله بود، كه خبر در همه جاي پيچيد و همه در تمام دنيا بجز كاخ سفيد و دولت اسرائيل واقعه را محكوم كردند، كار به انجا رسيد كه خودشان هم انرا اشتباه خواندند،
امروز دولتمردان لبنان از رايس خواستند به كشورشان وارد نشود،
امروز رايس پشت درهاي بسته لبنان ماند

همراه با جمعی از نویسندگان، روزنامه نگاران، فعلان حقوق بشر و فعالان مدنی ساعت 4 بعد از ظهر روز دوشنبه در حسینیه ارشاد
در دفاع از لبنان
با سخنرانی : محمود شمس الواعظین، علی حکمت، عماد الدین باقی، عزت الله سحابی، محسن کدیور، سفیر لبنان ، نماینده امل، نماینده حزب الله و . . .

حرفهای سعید را قبول دارم، می پذیرم که این تحلیلها یک مقداری در بعضی جاها به اون چیزی که دوست داریم نزدیکتر می شود، اما همان هم گوشه ای از واقعیت است، امروز حزب الله موشکهای با برد بیشتر را استفاده کرد، و برد دورتر از حیفا را هم در دسترس خودش قرار داد، فواد سینیوره نخست وزیر هم یک طرح صلح را برای آتش بس دنبال می کند، نیروهای اسرائیل هم از منطقه کمی عقب نشسته اند و البته 30000نیروی ذخیره خودشون را هم فرا خواندند.
در مورد مسئله لبنان نوشته دیروز محمد قوچانی در باب اتحاد شيعيان ايران و لبنان قابل توجه است، البته من زیاد به جلال الدین فارسی خوشبین نیستم، و مسئل تاریخی که اون بازگو می کنه را زیاد مطمئن و قابل قبول نمی دانم.

مسئله جنگ کلاسیک و پارتیزانی نقطه ای هست که قوت حزب الله در نبرد محسوب می شود،
تمام پیروزیهای اسرائیل در جنگهایی با مدت زمان کوتاه و هجمه وسیع بوده است. که پیروزیهای خوبی هم به دنبال داشته، جنگ شش روزه شاهد خوبی است، در یک مدت زمان کوتاه ، پیرزوی بزرگی نسیب اسرائیل شد، در درون ساختار جامعه اسرائیل یک مسئله قابل توجه وجود دارد، اکثریت این جامعه مهاجر هستند که در کشورهای مبداء خود با مسایل و ناملایماتی روبه رو بوده اند، این جماعت در اسرائیل به دنیال زندگی ارام، بدون تنش و دارای رفاه هستند، اینان با شعار ارض موعود به سرزمین مقدش وارد شده اند که در انجا ارامش یابند، وجود جنگهای تند و سریع و نتیجه بخش نقطه قوتی برای دولت اسرائیل محسوب می شود تا بتواند عامه مردم را راضی و خوشحال نگاه دارد، اما جنگهای فرسایشی و طولانی مدت که همراه با خرابی و کشتار برای خود اسرائیل باشد، نتیجه ای متفاوت خواهد داشت، خروج اسرائیل از لبنان علاوه بر تلاشهای مقاومت جنوب لبنان مرهون تلاشهای جنبش های صلح طلب داخل اسرائیل هم هست، جنبشها با یاداوری کشته ها و مشکلات فراوان بوجود امده خواهان خروج دولتشان از جنوب لبنان بودند، دولت آن کشور هم که متوجه بود حضور در منطقه علاوه بر تلفات بوجود امده همراه با مخالفتهای جهانی همراه با نارضایتی های داخلی خواهد بود از لبنان خارج شد، اما این مرتبه شرایط متفاوت است، جنگهای پارتیزانی مقاومت تغییر یافته و همراه با موشک باران شهرهای شمالی و خروج قابل توجه مردم شهرهای شمالی فلسطین اشغالی است، مجموع شرایط بهمراه خرابیهای ناشی از انفجار و تلفات ناشی از حضور در جنوب لبنان باعث نارضایتی گسترده ای در طولانی مدت در اسرائیل خواهد شد.
نکته:، در خبرهای امروز این طرح عنوان شده که امریکا یکی از طرح هایی که ارائه داده خروج اسرائیل از مزارع شبعا است.

خبرها كاملا يك طرفه هست، نمی شود فهمید بالاخره الان چه خبر هست؟
واقعیت شرایط کدام هست، می گن میشل عون رهبر اکثریت مسیحی ها هم از حزب الله حمایت کرده، به همین خاطر شرایط حزب الله مستحکمتر شده، هرچه زمان جلو می رود، فضای مردمی به سمت حزب الله تغییر جهت می دهد، از شرایطی که در ایران کاملا سانسور شد، مردم در روزهای اول بخصوص مسیحی ها و دروزی ها به شدن علیه حزب الله بودند و البته الان کمتر شده.
...
دلم می خواست این چند روز به اخبار الجزیره و المنار گوش بدم تا با همون شکسته ای که می فهمم یک مقدار از واقعیت بیشتر بدون.
دلم می خواد شروع کنم ادامه خاطرات لبنان را بالا گذاشتن،
با تمام عکسهایی که داشتم، از تمام مکانهایی که به تاریخ پیوسته اند . . .

پریروز از راه دمشق به ایران برگشت، ناراحت، متاسف ، همه تحلیلهایی که می کرد یک جا متوقف می شد ، نمی توانست تحلیلها را درست جلو ببرد، می گفت از روز سوم دیگر از لبنان، ناحیه جنوبی بیروت و تقریبا تمام مناطق شیعه نشین دیگر چیزی باقی نمانده است، می گفت تا 5 روز اول جنگ هر 5 دقیقه صدای یک موشک و انفجارش گوشها را نوازش می داده، می گفت دیگر از لبنان و از همه ان جایهای که دیده بودیم دیگر چیزی باقی نمانده است، از هر جا می پرسیدم، سری تکان می داد، گرد خاموشی به قامت لبنان نشسته بود، می گفت و می گفت و دریغ می خوردیم و دریغ، از شرایط وحشتناک بوجود امده می گفت، از قدرت و عظمتی که از بین رفت، از حرمتی که خدشه دار شد، حالا همه بگویند عملکردشان در دستگیری درست و خوب، نمی دانم چه بگویم با چه رویی تحلیل کنم، چه فضای غریبی ، لبنان تنها در 3 روز به 20 سال قبل بازگشت، صفحه یاهو نیوز در جلویم باز است، خبرها می ایند و می روند و من به نظاره که چه می شود، تحلیل اولیه چه بود؟ پشتوانه چه بود؟ دلیل چه بود؟ فقط در این شرایط که همه چیز از بین رفته است تنها امیدوارم مقاومت کنند، آیا می شود؟
این وسط جنبلاط هم جالب است، تا پیش از این همه سر و صدایش این بود که حزب الله اسلحه ایران هست و با قدرت گرفتن این اسلحه لبنان از بین خواهد رفت، انچه نباید بشود شد، همان حرفها به درست و غلط تحلسلش کاری ندارم که بیراه هم نیست، اما مردانگیش الان نمود پیدا کرد که بعد از حمله مخالفت خود را با حزب الله به کنار گذارد، و اعلام کرد تا از بین رفتن حملات و ایجاد صلح دیگر باید با هم بود، او از تمام افراد طائفه اش خواست تا با پناه دادن به شیعیان و خوش رفتاری انها را بپذیرند، کار انقدر زیبا و تا حدی غیر منتظره می نمود که سید حسن هم فردی را برای تشکر از طرف حزب الله نزد او فرستاد.
خبرها در هم است و گیج کننده و اخبار داخلی هم بخصوص در صدا و سیما کاملا یک طرفه که مشخص نمی کند حقیقت کجاست؟ از آن مهمتر الان وضعیت چگونه است؟

تا هفته گذشته اگر با يك پرواز هوايى وارد لبنان مى شديد، فرودگاه بين المللى بيروت (شهيد حريرى) به عنوان يكى از نمادهاى توسعه و بازسازى مجدد لبنان به شما خوشامد مى گفت، فرودگاهى كه در مدت زمان بسيار كوتاهى با تكنولوژى روز و امكانات وسيع به وجود آمد و نقش مهمى به عنوان پل ارتباطى لبنان با دنيا ايفا مى كند. لبنان را از يك سو آب فراگرفته، از ديگر سو اسرائيل و از سمت ديگر سوريه. پس از خارج شدن از فرودگاه هم شايد اولين توجه تان به سمت بزرگراه اصلى و ساحلى لبنان جلب مى شد كه از بيروت به طرف سوريه نيز كشيده شده است و شاهرگ حياتى لبنان محسوب مى شود، تنها راه زمينى كه به يك كشور متخاصم ختم نمى شود. هنوز پس از سال ها جنگ داخلى و پس از توسعه و ساخت و بازسازى زيربنايى كشور، كمبود برق به چشم مى آيد و قطع شدن آن در ساعاتى از روز براى بسيارى از مناطق عادى است. اين مشكلات براى كشورى كه سال هاى زياد جنگ داخلى و خارجى را توأمان متحمل شده و در حال حاضر به سرعت به سمت بازسازى پيش مى رود، عادى به نظر مى رسيد. اما امروز پس از يك هفته فضا تغيير كرده. پس از دستگيرى و اسارت دو سرباز اسرائيلى در يك پست مرزى و كشته شدن ۷ سرباز اسرائيلى ديگر، فضاى جنگى به لبنان و البته جنوب لبنان بازگشته. فضاى چندقطبى، قوميتى در لبنان عوارضى متفاوت با ديگر كشورها در نتايج معادلات سياسى به همراه داشته است.
متن كامل

مطمئنم حدس هم نمی زنید، فکرش را هم نمی کنید ، اما حدود دو ساعت جلسه ای کوچک بود، برای من هم خیلی خوب.
مهندس میر حسین موسوی در کل ادم جالبی است و نسبت به نظراتش واقعا صادق..

تولد فاطمه (س) مبارک باد. هیچ چیز دیگری نمی توان گفت، هیچ توصیف دیگری نمی توان داشت، کلمه گویای واقعیت است، که دیگر توصیفات را آنچنان به وهم آلوده ساخته اند که جایی برای فهم باقی نگذاشته اند، راستی کدام فاطمه، یا کدامین فاطمه ، ما که را می گوییم، انها چه کسی را؟
آنها چه می خواهند ؟ ما به چه می خواهیم؟ هدفهایمان چه بسیار متفاوت شده از خواستنهایمان، که او از فاطمه دری می داند و معتقد است پهلویی شکسته شده و دری آتش گرفته و کودکی سقط شده و من در این فکر که این چه کوچک است، که تنها برایش بگرییم که و سوگوار باشیم که تفاوتش این است، خوب آخر این پاره تن پیامبر بوده! همین مگر همان نبی عنوان نکرد که من هم انسانی چونان دیگرانم؟ وقتی او به چنین صراحتی این چنین خود را برابر می داند من چه کوچکم که تنها برای پهلویی به زخم دری گرفتار در رنجم و گویا بهترین را می شناسم ، که مگر بسیار بسیار از نیکویان نبوده اند که به دشنه دژخیم رخت بربسته اند؟
آیا این مایه تفاخر است و بزرگی را تنها از این باید جست ؟ چه کوچکند که کوچک می خواهندش تنها به همین بهانه بی هیچ درکی و اندیشه ای، بی هیچ فهمی و تعقلی؛ پاره تن پیامبر را این چنین پایین اورده که ضربه در و دیوار را مایه بزرگیش بدانیم که این رنجش بود! تازه اینها همه در این هست که روایتی صحیح باشد و تاریخی استوار که بیشتر روایتهای تاریخیمان به وهم دوست داشتن آلوده‌اند تا بودن. اندکی درنگ مگر ان روز پیامبری که هنوز کفنش نپوسیده این چنین بی حرمت است تا خلفایی که خود را بر جای او خوانده با خاندانش چنین بی احترامی کننند؟ در عجبم از این دید کوتاه که برای آنچه دلش می خواهد چه ها که نمی کنند؟ از محسن بگذریم که اکثر روایتهای صحیح از بودنش سخنی به میان نمی اورند و خرافه آنچنان راه باز کرده که عین حقیقت گشته!
گویا همیناند که با ابوسفیان ان روز سقیفه به پیش امده اند، شمشیر برکشیده که ما حامی تو ایم با ما برخیز تا خلافت را به قریش بازگردانیم، اینان نیز امامتشان در حد همان نگاه ابوسفیان است، بازگرداندن به هر وسیله ای که می شود که این حق ما هست، بدون آنکه روشن کنند که "این"، همان که از حق بودنش دم می زنند چیست؟ آن چیست که حتی علی هم برای گرفتنش اهمال کرد و خشونت نورزید،
آه که چه ساده ایم و چه بد درمیانه تلاشهای پنهان و الوده به استقبال خرافه می رویم که بر ما خوش امدی.
خواستم فاطمه را تعریف کنم، هیچ از خودش گویا تر نیافتم، بدون هیچ نیازی به دری و میخی و کودکی محروم از بودن، تنها فاطمه ؛ میلادش مبارک و به آنان که هنوز روی در سنت دارند و آموزه های معرفت را دور از انسانیت نمی دانند توامان میلادش و روز زن مبارک.

الان دیدم یاهو نیوز خبری مبنی بر حمله هوایی به منطقه مرکزی بیروت داده، وضعیت عجیب خطرناک هست، از یک طرف تا الان حزب الله و حماس با اسرائیل به درگیری رو در رو مشغول شده اند و از سوی دیگر احتمال وارد شدن سوریه هم به این وضعیت دور از وقوع نیست، اسرائیل هنوز در حال بالا و پایین کردن وضعیت مخالفان خود در منطقه است، امروز مطلبی هم در این رابطه نوشتم که گویا در ویژه نامه لبنان در همین هفته منتشر می شود، لبنان چند سالی می گذشت که با سرعت زیادی به بازسازی رو اورده بود، راه ها به عنوان زیر بنای توسعه در حال بازسازی و نوسازی بودند، فرودگاه بین المللی بیروت به یکی از مجهزترین فرودگاه های منطقه تبدیل شده و دوباره بیروت مبدل به پایتخت فرهنگی جهان عرب شده بود.
اما این درگیریها تمام معادلات را به هم ریخت، فضای جنگی در لبنان مستقر شده و هر لحظه صدای انفجاری به گوش می رسد، الان لبنان در حال تبدیل شدن به یک کشور جنگ زده دیگر است.
این نکته هم قابل توجه است، که مناطق مسیحی نشین هم از رشد بالایی در توسعه و بازسازی برخوردار هستند و هم پیشرفت بالایی در این مدت داشته اند، و هم این حملات تاثیری در ان مناطق ندارد چون اصولا در ان مناطق اوضاع ارام است، نرخ مالیات هم در این مناطق بسیار کم است که خود به رشد بالای اقتصادی کمک می کند، در بعلبک که بودیم این مسئله مالیات خیلی نمود داشت، تقریبا تمام مناطق مسلمان نشین بخصوص شیعه ، این مسئله برایشان یک دست انداز قوی هست.
در مورد عملکرد حزب الله در این شرایط (اسارت دو اسرائیلی) هنوز نتوانسته ام به تحلیل درستی برسم، نمی دانم به چه امیدی و به چه علتی دست به این اقدام زدند، ایا این کار یک مقدار در این شرایط ناشیانه به نظر نمی رسد، ایا به علت همراهی کشور دیگری دست به این کار زدند؟ گذشت زمان پشت پرده این مسئله را به خوبی روشن خواهد کرد.
اما در هر صورت جواب اسرائیل به این مسئله اصلا قابل قبول و توجیه پذیر نیست، حملات هوایی و دریایی به بیروت و مناطق جنوبی کماکان ادامه دارد، و کشته شدن غیر نظامیان هم اسفناک است.
شر ایط بسیار وحشتناک و و بحرانی است .

دیر وقت بود که از روزنامه رفتم خانه، امدم کولر را بزنم که صدای بلند و عجیبی داد، گفتم شاید دوباره موتور کولر یه جوریش شده و از خیرش گذشتم، فردا شب هم حال نداشتم که کولر را روشن کنم، مشغول خواندن بودم که صدای ریز میو میو جلبم کرد، ساعت حدود 2 نیمه شب بود؛ گفتم این گربه ها حسابی مشغول کیف کردن هستند، با این آشغالهای پر و پیمان و البته هر کدام در حال شاخه و شانه کشیدن برای بقیه که وارد قلمرو من نشی ها !!
فردا را بطور کامل خانه نبودم، شب هم حال نگاه کردن به کولز نبود و گرما را ترجیح دادم، پس فردا صبح بود که با سر زدن به کولر مشخص شد، که آن سر و صدای دو شب پیش هیچ مشکلی را در بر نداشته، و تنها گویا یکی از همسایه های خوش انصاف یکی از درهای کولر را باز کرده ، که نفهمیدم برای چه؟ کولر روشن شد، اما صدای ریز میو میو هنوز می امد، تعجب کرده بودم، یک مقدار متمرکز شدم، بله اشتباه نمی کردم از داخل کانال کولر بودم، حسابی تعجب کرده بودم، رفتم نزدیک دریچه ، بله خودش بود، مشغول شدم ، دریچه را باز کردم، یک سر کوچولو با چشمهای برق زنان داشت من رو نگاه می کرد، خودش بود یک گربه کوچک و چند ماهه، مجبور شدم دریچه دیگر را هم باز کنم تا از یک طرف سر و صدا کنم تا از طرف دیگر گربه بیرون بپرد، حالا متوجه شدم که سر و صدای دو شب قبل افتادن گربه از حدود 3 طبقه در داخل کانال کولر بوده ، بچه گربه بیچاره علاوه بر تحمل این ارتفاع مجبور شده بود دو روز را هم انجا بدون اب و غذا تحمل کند، و تازه شانس اورد که من توجهم جلب شد ، . . .

من با حرکت زیدان موافق بودم، دلایل فلسفی و اخلاقی آن هم بماند سر فرصت؛ فقط یک نکته، دفاع که بعضی وقتها با حیثیت ارتباط دارد خیلی متفاوت هست با با خشونت و بکار بردن خشونت ، تا درگیر حداقلی فکری با قضیه نشویم نمی توانیم فرق را متوجه بشویم، البته درگیر بودن عملی که هیچ جای بحثی نمی گذارد. به نظرم این در بعضی مواقع اصلا مقابله ای با بکار نبستن خشونت ندارد.

بنا یه روال سابق ، انجمن صنفی در نشست اول برای انتخاب هیئت مدیره جدید رسمیت نیافت، البته تعجبم از اینجاست با آن همه جمعیت حاضر، تعداد حاضرین حق رای دار حدودا 180 نفر اعلام شد.

دیروز صبح جلسه هیئت علمی همایش مشروطه بود، .
و البته چون بنده خدا اقای ابطحی الان مشغولیت دیگری پیدا کردند من به جای ایشان می نویسم. ;)
نزدیک به دو ساعت بحث و نظر بود ، تعداد مقالاتی که رسیده زیاد هستند، و الان تقریبا روزی 4 مقاله جدید می رسه که خوندن و پرداختن به انها وقت گیر هست، مسائل اجرایی هم داره یواش یواش بهتر و سنگین تر جلو میرود، مراسم قرار هست در دو روز برگزار بشه، به احتمال قوی حدود 800 نفر هم گنجایش خواهد داشت. در کنار مراسم اماده سازی برای برگزاری چند نمایشگاه جنبی وجود دارد. در این یک ماه مانده مطمئنا خیلی کارها سنگین تر خواهد شد.
برای افراد شرکت کننده هم دعوتنامه و کارت حضور در همایش صادر می شود، تقریبا افراد شرکت کننده هم در حال مشخص شدن هستند . ظرفیت برنامه محدود و افراد برای شرکت احتمالا اولویت بندی بشوند.

لكَذَلِكَ أَرْسَلْنَاكَ فِي أُمَّةٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهَا أُمَمٌ لِّتَتْلُوَ عَلَيْهِمُ الَّذِيَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَهُمْ يَكْفُرُونَ بِالرَّحْمَـنِ قُلْ هُوَ رَبِّي لا إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ مَتَابِ

بدين گونه تو را در ميان امتى كه پيش از آن‏، امتهايى روزگار به سر بردند، فرستاديم تا آنچه را به تو وحى كرديم بر آنان بخوانى‏، در حالى كه آنان به (خداى‏) رحمان كفر مى‏ورزند. بگو: (اوست پروردگار من‏. معبودى بجز او نيست‏. بر او توكل كرده‏ام و بازگشت من به سوى اوست‏.)

ايه 30 سوره رعد
خطاب به همه هست، از پیامبرش تا من و تو و هر که او را بزرگتر از همه چیز و همه کس می داند.
اما چه کمند توکل پیشه گان

امروز صبح یکی از مجموعه داران اسناد تاریخی ایران، یکی که از روی عشق و علاقه بدون داشتن مال و منالی و بدون حب جاه و مقامی به دنیال جمع کردن این اسناد است ، به روزنامه امده بود، با یک بغل سند که برای صفحه تاریخ و مشروطه اورده بود بسیاری اسکن شدند و اماده برای چاپ، جزو انهایی است که از نان شبشان زده اند و پول این اسنادرا داده اند، برای او ما افراد جالبی بودیم، شاید تا به حال در یک مکان اجتماعی ندیده بود این همه ادم ارزش کارش را بدانند و این مقدار ارزش اجتماعی برایش قائل شوند، جالب بود خیلی چیزها داشت، از دستخط آخوند خراسانی تا اعلامیه فوت مظفرالدین شاه؛ از اعلامیه کودتای سید ضیا تا اعلان پادشاهی پهلوی دوم.
تاریخ چه سیری دارد. برای ما در ایران ممتد پیش می رود، نسبت به هر صعود یک نزول هم داشته ایم تا جبران شود، کی می خواهیم درس بگیریم ، نمی دانم .

صبح، بعد از سحر باران گرفت و زمین تشنه و هوای تب دار را یک کم از ناراحتی در آورد، هوا حدود 5 درجه خنک ترشد، عصر بعد از غروب اما هوا جور دیگری شد، رگبارهای تند و محکم، و آنچه الان هست هوایی مطبوع و بهاری و خنک، جایتان خالی . . .