باز علی، روزی دیگر روز علی که در هر سال حداقل سه روز را می توان روزش دانست، یکی تولدش ودیگری وفاتش وآنروز که بر غدیر خم ایستاد.
سه روز برای ازعلی دم زدن، روزهایی برای رفع تکلیف، که هر تکلیفی تکلفی است و فرزند ادم را چه به تکلف که راحتی اساس بودنش است، گذران بی سختی آرزویش، حال چه ادای واجبی باشد یا یاداوری مستحبی که رفع تکلیفش از او البته استحبابی دارد.
که زیاد واجب هم نیست، اما حب علی را که دارد، همین هم بس است برای یکسره طی کردن پل صراط که می گویندش با همین حب می توان یکسره راه را بی خطر طی کرد. علی حب می خواهد ولا غیر، عملت هم هر چه می خواهد باشد.
وقتی با گریه بر او و خاندان درهای بهشت یکسر به رویت باز می شود، عمل دیگر به چه درد می خورد، هر چه می خواهی کن. عاقبتت بخیر است.
و علی دورتر دورتر می شود. آنچنان خارج از دید که همه چیز بر تو حلال است با حب علی؛ عمل علی آنچنان آسمانی است که من و تو زمینی یارای رسیدن به آنرا نداریم!!
و باز علی تنهاست چه آنروز چه هزاران سال بعد، و باز رفیقش چاه است و طنین صدایش پیچیده در ان. های های علی در میان نخلستانهای تشنه گم می شود. باز علی تنهاست که او همگام می طلبد و ما خفته در عافیت اندیشی که فردا عاقبت فکری برای فردا خواهیم کرد.
لختی گوش فرا دهیم، برای نکته ای . . .
شما را شما را به ایتام . . .
سخن ساده ای است، نهیبی به آنچه فراموش کرده ایم. اما فرزند آدم را چه به مرارت . . .