فعلا دارم به سید خلیل گوش جان میدم
:
ای عاشقان خسته جان یار آمده یار آمده
از خلوت آن جان جهان، اینک به بازار آمده
آن طلعت زیبنده را، آن عارض رخشنده را
آن اختر تابنده را، هنگام دیدار آمده
ساقی بزم کبریا، بودند یک دور انبیا
ساقی کوثر حالیا با جام سرشار آمده
قد افلحش ذکر زبان، گوئی که آن قدسی بیان
از داستان عاشقان، اینجا بگفتار آمده
تا حقپرستان برملا گیرند یزدان را لقا
ز اطلاق و غیب و اختفا، در قید اظهار آمده
در دور گیتی از وفا، در هر زمان در هر کجا
بر انبیا و اولیا، یار و مددکار آمده
حق خواسته جل علا اثبات خود را بر ملا
با ذوالفقاری شکل لا، بر نفی کفار آمده
سازد صغیر از جان رقم، اوصاف او را دم به دم
کز لطف آن بحر کرم، طبعش گهربار آمده