حکایت غریبی است در این شهر
چندی پیش رئیسی بر صفحه تلویزیون در حضور حاضران بسیار بر دست معلمی بوسه مهر می زند و انان که همیشه کفن پوش بودند ، دم از به به و چه چه زدند که زمانه دگرگون شدهو این چیز دیگری است و ...
و امروز فریاد بر می اوردند که باید دیگری را به جرم دست دادن (با آنکه تکذیب کرده
+ و به مصداق همان که قبولش ندارند. دین . ابراز برائت کافی است) خلع لباس کرد
+.
دنیای غریبی است.
به دنیا محکم چسبیده اند و به بهانه فراقش همه چیز را فدا می کنند. دین که جای خود دارد.