2006-08-23

بخوان 

بخوان!
ندانم!
...
و خواند و صبح آغاز شد، و صبح آغاز راه بود، اغاز بودن، شدن ، خواستن، برخاستن، نوشدنی دگرگونه که به قولی دیگر تکرار همان عهد دیرین است، شروعی دیگر بر یک بلی، آن هنگام که خواندیم و گواهی دادیم که پروردگارمان تو هستی، و این صبح اغازی دیگر بر برانگیختن بود که بعثت طلیعه ای جدید از فهم است و اغازی بر این پرسش پایانی که وَإِذَا الْمَوْؤُودَةُ سُئِلَتْ ؟

تکمله: یادنامه پیامبر هم منتشر شد، مطلب «پیامبری كه از نو باید شناخت» را پیشنهاد می کنم. البته «برخورد پیامبر با منافقین» هم توسط مادر مکرمه‌ام نوشته شده یک مقدار تخصصی تر هست. : (



بیشتر بدانیم

آیت الله طالقانی
دکتر علی شریعتی
مصطفی چمران
امام موسی صدر


آن مرد می رود؛ آن مرد آهسته می رود؛
آن مرد در باران می رود؛

اما یاد آن مرد خواهد ماند

عکسهای سادگارس


لینکدونی


آرشیو

تماس با ابوذر

برای اگاه شدن از مطالب این وبلاگ ادرس خود را ثبت نمایید
powered by Bloglet



خوش آمديد