2006-04-11

آیا می شود؟ 

اینها حرفهای سید هست در جواب این پست

خیلی تمرین میخواهد خیلی تقوا می خواهد خیلی بی قیدی به دنیا می خواهد خیلی چیزها می خواهد! فقط اولی و دومی نیست ... در ظاهر می گوییم خدا و آخرت و ایمان اما آیا در عمل حاضریم زیبایی هایمان را، دلبستگی هایمان را اموالمان را پایگاه و داشته های اجتماعی و اقتصادی مان را همه را نادیده بگیریم همه را بسپاریم و برویم. امتحان خدا را نادیده گرفته ای، خدا می دهد بهترین ها را می دهد و آنگاه است که این حرفها را فراموش می کنیم، غره و سربلند هم خود را هم خدا را فراموش می کنیم. مگر نبوده اند نمونه های بسیار زیادش! قبول دارم بوده اند و و هستند کسانی که هدف را نخواستن گذاشته اند، اما چه اقلیت ضعیفی!!.. امشب هم خودم تکانی خوردم اما می دانم و دردا که می دانم فردا روز از نو روزی از نو؛ فراموشکاری و روزمرگی و دویدن پی دنیا و ظواهرش! با خود می گویم اگر این فراموشکاری ها نبود اصلا پیشرفت و تغییری بود؟ اگر همه اینگونه بودند و دل به دنیا و زن و بچه و کشتزار و زیباییش و اسب و ماشین و موبایل و داشتن و خوردن و... نمی بستند، جهان تغییری کرده بود؟ مع الاسف باز از خود می پرسم این تغییرات، این مدرنیته لعنتی، این دنیای سکولار، این تجدد و صنعت چه نفعی و چه رشدی در اخلاق و کمال و معنویت انسان داشته است؟ راستی نمی شود هم فرجام راداشت هم این جارا؟ نمی شود به اینجا نه به عنوان هدف بلکه به مثابه وسیله ای نگاه کنیم که ما را در نیل به فرجام نیکو مدد رساند؟ نمی دانم سردرگمم همه سردر گمیم! این کلام خداست اما انگار باور نداریم برای ماست! بر این باورم که می شود شاید نه برای من! چگونه می شود باور کنیم که می شود!!! حتی برای من


بیشتر بدانیم

آیت الله طالقانی
دکتر علی شریعتی
مصطفی چمران
امام موسی صدر


آن مرد می رود؛ آن مرد آهسته می رود؛
آن مرد در باران می رود؛

اما یاد آن مرد خواهد ماند

عکسهای سادگارس


لینکدونی


آرشیو

تماس با ابوذر

برای اگاه شدن از مطالب این وبلاگ ادرس خود را ثبت نمایید
powered by Bloglet



خوش آمديد