2006-01-17

چالش تثبيت و انقلاب 

اول وقت در دفتر موسسه الهادی در خیابان تهران نو با اقای غفاری قرار گذاشته بودیم، تا به حال هر چه از اول انقلاب شنیده بودم، روایتهای متفاوتی بود، چهره امروز وی کاملا متفاوت با چهره سالهای گذشته است، او موسسه ای دارد که فعالانه در امور فرهنگی کار انجام می دهد، در موسسه الهادی از پیش دبستانی تا کنکور مورد توجه است، در حالی که موسسه الهادی سرمایه گذار و تهیه کننده چند فیلم سینمایی است، جناب غفاری سخت مشغول تهیه منابعی است که پس از خودش هم این موسسه بتواند بر پای خود بایستاد، او به ما گفت در طی این چند روز کلنگ چند مدرسه جدید را بر زمین زده و سعی دارد منابع مالی را جوری فراهم کند که در سالیان آینده این موسسه احتیاجی به غیر پیدا نکند، او به راحتی خود را نقد می کند و از گذشته می گوید، گفته های او می توانند جالب باشند، بخصوص اگر موضوع مورد گفتگو مهندس مَهدی بازرگان باشد:

همه كسانى كه شب بارانى بيست و دوم بهمن ۵۷ درخيابان دماوند مقابل تانك هاى گارد جاويدان را گرفتند و تا صبح در پشت ديوارها و بالاى بام ها جنگيدند، چهره هادى غفارى جوان را به ياد دارند كه يوزى به دست در كنار آنها بود. پس از پيروزى نيز در درگيرى با مخالفين انقلاب رد پاى او را مى بينى. اما اكنون اين روحانى پرشور سابق، مدير يك مركز فرهنگى، هنرى و آموزشى خودساخته است و به كارهاى آموزشى و عام المنفعه مشغول است و كمتر در صحنه هاى سياسى حضورمى يابد. نگاه او به گذشته و درگيرى نيروهاى انقلاب با دولت موقت بازرگان نكات قابل تأمل و شنيدنى بسياردارد كه مى خوانيد.

ادامه


بیشتر بدانیم

آیت الله طالقانی
دکتر علی شریعتی
مصطفی چمران
امام موسی صدر


آن مرد می رود؛ آن مرد آهسته می رود؛
آن مرد در باران می رود؛

اما یاد آن مرد خواهد ماند

عکسهای سادگارس


لینکدونی


آرشیو

تماس با ابوذر

برای اگاه شدن از مطالب این وبلاگ ادرس خود را ثبت نمایید
powered by Bloglet



خوش آمديد