اين شماره يادنامه هم درامد، اميدوارم حداقل يك نگاه به ان بياندازيد، بايد گذشته هويتي خودمان را بشناسيم و حداقل براي خودمان آن را بازسازي كنيم. نگاه جامعه ما به گذشته نزديك خودمان، خيلي پر از نگاههاي مبهم و سنگين و حتي گاهي نفرت بار است، نگاهي كه باعث شده ما از گذشته نزديك خودمان، تحليل درستي نداشته باشيم، شناخت گذشته به عنوان آيينهاي براي آينده سبب ميشود در رفتارهاي بعدي خود بسياري از اشتباهات را تكرار نكنيم، معايب را به دور انداخته و محاسن را به عنوان شاخص دوباره به كار گيريم، تاريخ درسهاي خوبي به ما ميآموزد به شرطي كه افراد و وقايع را در ان سياه و سفيد نبينيم، همه را خاكستري ببينيم با خوبيها و بديهايشان، همانگونه كه ما هستيم، بدانيم كه همه را بايد با توجه به تمام خصائلشان نگاه و يا نقد كنيم. تاريخ معاصرمان با دو چيز همراه گشته يكي ابهاماتي كه به علت رفتار گروهها و شخصيتها نتوانسته بر طرف شود، و ديگري نگاههاي كلي نگري كه تنها ادمها را ميتوانند به بد و خوب تقسيم كنند، مصون ماندن از اين دو نگاه كمك زيادي به ما مي كند تا بتوانيم، نگاه مثبتي به آينده و گذشته خود داشته باشيم، در عين حال شناخت بيشتر به ما كمك ميكند تا نگاهي هم به هويت قبلي خودمان بياندازيم، نگاهي كه مدتي است از پيش روي ما رخت بربسته، اگر يادنامههاي شرق را نگاه انداخته باشيد، سعي ميشود اين نگاه به خوبي در آن مشخص باشد، بد نيست شما هم اگر به اين مشخصهها اعتقاد و يا شناختي داريد به ما هم كمك كنيد تا اين مجموعه ها پر بار تر شود.
البته حتما نگاهي هم به مقدمه نوشته شده توسط آقا مهدي بياندازيد:
از اختلاف و كشمكش هاى سياسى كه بگذريم در همه جناح ها و نحله ها، در كنار فعالان سياسى و مبارزان كه همواره مورد فشار، ظلم و تبعيض قرارمى گيرند، قشر ديگرى نيز هستند كه ظلم و تبعيض و فشار را همواره تحمل كرده اند، اما نه نامى از آنان در تاريخ هست و نه خود در پى نام جويى و سهم خواهى بوده اند. مادران و همسران مردان مبارز از اين قشرند. همه عوارض و هزينه هاى مبارزه بر آنان تحميل مى شود بى آنكه در انتخاب آن نقشى داشته باشند، با اين همه بى ريا و بى صدا همه را از سر مى گذرانند. زمان پيروزى نيز باز از آنان خبرى نيست. كسى قدردان كه نيست، حتى خبر هم نمى شوند چه كسانى همچون گاردى بى سلاح محافظ اين مبارزان بود، چه كسى آنها را تدارك كرد، چه كسى پشت ميله هاى زندان ساعت ها با تشويش، اين سو و آن سو دويد، تحقير شد، سيلى خورد و مجروح شد تا چند دقيقه اى به ديدار يار برود. در تاريخ كدام مورخ ثبت شد كه همسر زندانى از نان و لباس خانه مى زد تا بسته ميوه اى براى ملاقات زندانى اش تهيه كند. چه كسى فهميد ساليانى كه همسرش زندان بود او آبى خوش ننوشيد، با هر تلفنى و زنگ درى قلبش فرو مى ريخت كه نكند... و هر شب هزار و فكر و خيال و اما و اگر ... شكنجه چيست؟ مگر او شكنجه نشد؟ بى مهرى اطرافيان، گريزهاى آشنايان و فاصله گرفتن هاى مصلحت جويانه دوستان و سرزنش ها و زخم زبان هاى خويشان كه تو مى دانستى او چه مى كند، چرا گذاشتى ...
متن كاملفكر مي كنم مجموعه بعدي در انتهاي شهريور منتشر شود، يادنامهاي كه ميخواهد نگاهي دگرگونه به سرداران شهيد جنگ داشته باشد، يادنامه سرداران شهيد را به حول و قوت خدا در پايان شهريور ماه ميتوانيد داشته باشيد، در ضمن اگر كسي با خانواده شهيدان باكري آشنايي دارد خوشحال مي شوم در اين ضمينه به من كمك كند. اين دو مطلب را هم من و پدرام با اين نگاه تهيه كرديم، نگاهي كه به ما كمك كند تا بتوانيم از گذشته نه چندان دورمان اطلاعات بهتري داشته باشيم، از آدمهايي كه به راحتي مي توانستند در عين اخلاقي بودن با همه ارتباط داشته باشند و همه را نقد كنند، ادمهايي كه نقد خود را هم به راحتي ميپذيرفتند، يك مقدار فكر كنيم، چرا انقلاب آنقدر زود اين افراد دست اول خود را از دست داد، تنها ميتوانيم به حال خودمان نسلهاي بعدي كه در كوران مشكلات فهميدن را آغاز كرديم حيف بخوريم، كاش ما بتوانيم كاري انجام دهيم ...
جاي همه ايشان خالي، چه صبور بودند و خالي از ادعا، در مقابل ما پرمدعايان خالي از معرفت
يك نكته: اين نكته هم شايد براي شما خالي از لطف نباشه كه تقريبا تمام نوشته هاي اين مجموعه را بچههاي اصلي چارسوق كمك كردند، براي خودم كه خيلي جالب و مهم هست.مصاحبه با بهزاد نبوي
با همه گروه ها برخوردى اخلاقى داشتاو كه تا آخرين لحظات قبل از شهادت رجايى با او بود، ناگفته هاى بسيارى از آن مرحوم دارد. از سال هاى زندان شاه تا پيروزى انقلاب و بعد مسئوليت هاى اجرايى و درگيرى هاى سياسى بعد از انقلاب و نخست وزيرى رجايى سينه اى پرخاطره دارد كه بخشى از آن را در اين گفت وگو مى خوانيد ... .
ادامه متن
مصاحبه با مصطفي تاجزاده
رجايى مخالف اعدام سعادتى بودتاريخ را كه مرور مى كنى در آن مدت كوتاه مسئوليت، كسانى همراه و هم نفس رجايى بوده اند، كه امروزه تنها در خلوت از او سخن مى رانند و حسرت روزگارى را مى خورند كه در دوئل خشونت بار سال هاى دور و نزديك، فرزندان اين خاك بر خاك افتادند.تاج زاده را در روزهاى آخر مسئوليتش در مركز تحقيقات استراتژيك ديديم تا از دوران حضورش در كنار محمد على رجايى بگويد و خاطراتش را از منش و روش رجايى بشنويم.كنجى از تاريخ كه كليشه شده است ... .
ادامه متن