2005-06-17

یک برگ رای تنها .... 

چند روز با استرس را پشت سر گذاشتم. نتیجه هرچه باشد، ما برنده ایم، اینده روشن نیست اما امید دران چشم نواز هست، دوباره حرکت رو به تزاید اصلاح طبی مردم با هر عنوان در این چند روز چشمها را خیره می کند.
دوم خرداد 76، ان زمان که با اشتیاق به عنوان رای اولی به پای صندوق رای رفتم از یادم نمی رود، انروز مطمئن تر بودم، خاتمی خواهد امد. انروز بر پشت جریان احساسی یک نه، بودیم و اطمینان از حداقل به ثمر رسیدن یک گروه شناسنامه دار رای داده. اما ورق برگشت پیروز شدیم.
امروز باز حادثه ای انچنانی پیش روی ماست با تفاوتی اشکار، امروز می توانیم با یک برگ رای که حداقل سهم مان از دموکراسی است یک بله و یک نه بگوییم اما این بار با تعقل بیشتر با یک پیمان نامه که بر سر اهداف حداقلی میثاق بسته ایم همه با هم معین با ما معین با روشنفکران با نخبگان محذوف، همه با هم، امیدوار ما انقلاب نمی خواهیم اما برای بدست اوردن اهداف اصلاح طلبانه نخواهیم نشست، فردا از ان ماست،اما باید بدانیم سخت تر از دیروز بدستش خواهیم اورد و بسیار سخت تر با ما خواهد ماند.
همه با هم هستیم، چهارشنبه درمیادین بزرگ شهر تهران دست در دست همدگر دادیم برای اغاز گفتمانی جدید اینبار با سخن با همه گفتیم، همه هم بودند. به غیر از مشارکتیها و سازمان مجاهیدن انقلاب، خشایار دیهمی هم بود پایا هم بود، حسین درخشان هم خود را رسانده بود حتی دوست خوبم محمد قوچانی هم بودو خیلی های دیگرهمه در حال صحبت برای انکه بیاییم اما فهمیده؛ با توجه به اصل رای دادن و با توجه به حضور کاندیداهای دیگر، جای همه شما خالی ما به جای همه شما که با موافقید حرف زدیم واستدلال کردیم، اما این واقعیتاست که هیچکس شما نمی شود، دوست من برای ماندگاری این تفکر تو هم باید حضور داشته باشی باید همه با هم بگوییم و استدلال کنیم.
نتیجه امروز مهم نیست به اینده نگاه کن. بامداد پنجشنبه پر مخالفت با معین من را هم گرفت، بچه ها در حال خواندن یار دبستانی بودند که به ما حمله شد، جای همگی خالی مرا با خود بردند،همان دوستانی که در حال شعار دادن بودند و از حضور ما ناراحت؛ همانهایی که داد می زدند " تا دولیت کریمه، یک یا حسین دیگر" اما دیدن کارت روزنامه شرق، واطلاعی که به سردار طلایی دادند و دستور وی شرایط استخلاصم را فراهم کرد.
جای همه شما خالی.


بیشتر بدانیم

آیت الله طالقانی
دکتر علی شریعتی
مصطفی چمران
امام موسی صدر


آن مرد می رود؛ آن مرد آهسته می رود؛
آن مرد در باران می رود؛

اما یاد آن مرد خواهد ماند

عکسهای سادگارس


لینکدونی


آرشیو

تماس با ابوذر

برای اگاه شدن از مطالب این وبلاگ ادرس خود را ثبت نمایید
powered by Bloglet



خوش آمديد