دیگر نای مطلب نوشتن هم ندارم از صبح تا بعد از ظهر در روزنامه بعد از آن هم نسیم،
از هفته گذشته شروع می کنم، اولین جلسه حلقه جامعه شناسی چارسوق هم با حضور احمد صدری و با موضوع بررسى جامعه شناختى نقش دين در جامعه مدنی برگزار شد، با انکه تنها در دانشکده های جامعه شناسی و روزنامه شرق خبر ان خورده بود، اما جمعیت خوب بود. مطالب خوبی هم گفته شد امیدوارم بتوانم زودتر خلاصه ان را هم به وبلاگ منتقل کنم.
این هفته را هم کامل نسیم پر کرده بود، جمع خوبی درست شده که امیدوارم بتواند به عنوان یک گروه که می تواند هم گرایی هرچند اندک با هم داشته باشند ادامه دار كار بكند.
نشست ملی و مذهبی ها و نهضت آزادی در حمایت از معین

نشست خوبی بود با خواندن بیانیه شروع شد البته قرائت قران در ابتدای مطالب فراموش نشد، پس از قران هم مرتضی کاظمیان بیانیه را خواند و پس از او مهندس سحابی و دکتر یزدی به سوالات پاسخ دادند.
تعداد خیلی زیادی خبرنگار امده بود، رسانه های خارجی هم فراوان بودند، همچنین از صدا و سیما اما جالب این بود که سوالات را تنها تعداد محدودی از حضار پرسیدند و از خبرنگاران صدا وسیما تنها یکی از خبرنگاران باشگاه خبرنگاران جوان یک سوال از دکتر یزدی پرسید، در میان سوالهای حضار یک نفر از بچه های مجله نامه بود که خیلی سوال داشت با یکی از خبرنگاران شرق که از بچه های تحریمی و تقریبا نزدیک به تحکیم هست، بیشتر مسئله برای اینها بود که به نوعی و از جهاتی نزدیکتر به این طیف هم محسوب می شدند و حالا از این مسئله سوالات زیادی به ذهنشان رسیده بود، البته نگذریم که بعد از بیانیه حضور دکتر معین خیلیها از جمله این دوستان دست خود را تا حدی تهی یافتند، زیرا که صحبتهای دکتر تقریبا در راستای ارمانهای انها بود، و بگذریم از فردای ان روز که خیلی از ايشان دست خود را با این فضا تهی یافتند. چون معین بسیاری از این حرفها را از ذهنیت افکار حداقل بر روی عینیت کاغذ دراورد که اگر عمری باشد و خدا توانی بدهد قصد ادامه دارد.

من نسبت به اين بيانيه ذهنیت مثبتی دارم، یادم میاید که همه بارها و بارها از اصلاحات گام به گام حرف می زنند و از ان به عنوان خاطره ای مثبت یاد می کنند، هر چند در زمان خود به عنوان یک نظریه پیشرو مورد موافقت قرار نگرفت، در تاریخ هم خواندیم که مهندس بازرگان در ان زمان که پروسه اصلاحات گام به گام را بجای انقلاب مطرح کرد ازطرف جوانان نهضت هم روی خوش موافق ندید، و همگی سعی کردند ان را به فراموشی بسپارند، از طرف دیگر هم اکثر جوانان پرشور با پیوستن به مجاهدین و گروه های چریکی دیگر، در حقیقت مخالفت خود را با نوع حرکت اهسته مهندس و نهضت در ان موقع ابراز می کردند.
البته بازرگان حرف خود را می زد و بر ان پافشاری می کرد. زمان گذشت و فضا عوض شد تا به حال رسیدم. امروز گذشته از انکه هدف و ارمان خیلی ها اصلاحات شده و خیلی ها از اصلاحات دم می زندد، اصلاحات گام به گام به یک استراتژی تبدیل شده است.
به نظر من اصلا عجیب نبود که نهضت و ملی مذهبیهایی که حداقل به بازرگان از نظر فکری ارادت دارند و خیلی از ایشان اگر نه الان که قبل از انقلاب حتما عضو نهضت بوده اند، به این جمع بندی برسند. به نظر من این نوع طرز تفکر ایجاب می کرد که چنین روشی را به کار بست البته دکترمعین هم خیلی همت کرد که حاضر شد در این راه گام بردارد هرچند عده ای از اطرافیان ممکن است کم لطفی بکنند ولی اصل دکتر معین هست که با این ایده هم قرین و هم پیمان هست.
امیدوارم این هم ختم به خیر بشود.