2004-11-03
یک ناشناسی که از دوستان نزدیک من محسوب می شه پیغامی گذاشته که تا زمانی که تو به دنبال این هستی که همه باید با تو همراه باشند تا بشود کاری کرد و تو دلت می خواد نفر اول اول باشی.
یک مقدار در مورد من بی انصافی کردی اگر به دنبال این چیزی که منطور تو هست بودم باید به دنبال کارهایی می رفتم که نتیجه اصلی انها سر و صدا کردن و خودی نشان دادن بود ، البته خودت بهتر می دونی که مدتهاست که دیگر پی اینجور بودنها نمی گردم، بهتر می دانی که از ساختن یک چهره ژورنالیستی از خودم بیزارم،اگر اینجوری نبود باید بیشتر به دنبال سر و صدا می گشتم، البته حق داری شاید به انجا برگردد که در یک جاهایی اختلاف نطر داریم ،ولی صحبتهای این متن بیشتر به مسائل معرفتیو کمی هم دینی بر میگشت و همراه بودن و انرژی داشتن و همگام شدن در این راهها، البته هنوز تجربه نکرده ای، آرزو دارم تو هم مشرف بشی و برگردی تا ببینی یک دفعه با چه نیروی عطیمی داخل وجودت روبه رو می شی که وقتی به این محیط بر می گردی اگر خودت محکم نباشی یک دفعه سرخورده میشوی. مطمئن باش که مدتهاست اول بودن را کنار گذاشته ام ولی باور کن من هم ادمم، ادمم با تمام عصیانها و خطاهایش که بیشتر اوقات احتیاج دارد که دوستانه یک سری چیزها برایش دوباره واگویه شود، انذارهایی که لازمه زندگی انسانی ماست، دوست ناشناس اشنایم پس از سالها که امرهم شوری بینهم درس زندگانیمان بوده ولی هنوز در کوچکترین کارهای جمعیمان مشکل داریم، لازمه کار جمعی هم عنوان کردن تجربه های قبلیمان و به اقناع رسیدن و یا در نهایت در صورت عدم ان به دنبال رای مشترک می باشد. نمی دانم شاید اشتباه باشد ولی در اینگونه کارها بیشتر اقناع نمودن و حلاجی شدن مسائل به سرانجام کارمان کمک می نماید تا رای گیری و یکدفعه یک سره شدن کار .


بیشتر بدانیم

آیت الله طالقانی
دکتر علی شریعتی
مصطفی چمران
امام موسی صدر


آن مرد می رود؛ آن مرد آهسته می رود؛
آن مرد در باران می رود؛

اما یاد آن مرد خواهد ماند

عکسهای سادگارس


لینکدونی


آرشیو

تماس با ابوذر

برای اگاه شدن از مطالب این وبلاگ ادرس خود را ثبت نمایید
powered by Bloglet



خوش آمديد